پشت گیشه می روم
دو بلیط می گیرم برای سانس بعد
از دور نگاهم میکنی و لبخند میزنی
دستانت را میگیرم و به طبقه سوم میرویم
در تاریکی سالن فکر چشمان زیبایت فرصت دیدن فیلم را به من نمیدهد
در گوشم زمزمه می کنی
فیلم تمام می شود
چراغ ها روشن می شود
به خودم می آیم
جایت خالیست
وهم حضورت سالهاست همراه من است
دلنوشت...
برچسب : نویسنده : mwolfgrama بازدید : 275