به نظرم وقتی "مشیری" داشته این شعر رو می گفته همین ساعتا بوده
حدس می زنم توی همین خزون غم انگیز هم اینو گفته باشه
تازه
اطمینان دارم وقتی رسید به اینجا که "مدام پیش نگاهی ، مدام پیش نگاه !" یه کام سنگین از سیگارش گرفته و وقتی دود غلیظشو داده بیرون لا به لای اون مهِ خاکستری چشمهای لعنتی ِ اونو دیده...
پ.ن : پاییز همش شبه دیگه :(
دلنوشت...
برچسب : چه آرزوی محالی است زیستن با تو,چه آرزوي محالي است زيستن با تو, نویسنده : mwolfgrama بازدید : 217